سحرگاه است و از هر بام و در بانگ اذان آید

سحرگاه است و از هر بام و در بانگ اذان آید

[ سایر ذاکرین ]
سحرگاه است و از هر بام و در بانگ اذان آید                   نوای دلنشینِ مرغ حق از آشیان آید

فضای کوفه خاموش است و لیک از خانه‌ی زهرا                 صدای صوت قرآن علی بر گوش جان آید

چه واقع می‌شود یا رب مگر امشب در این وادی که در عین صلاوت زِ آسمان بانگ فغان آید

به مسجد می‌رود شیر خدا اما نمی‌دانم                       به دنبالش چرا مرغ هوا شیون‌کنان آید

به لب ذکر دعا و دُرّ اشک از دیده می‌بارد                      به قرب دوست مشتاقانه قلبی خون‌فشان آید

مناجات علی هر خفته دل را می‌کند بیدار                     زِ تسبیحش نوید رحمت از هفت آسمان آید

شفق رنگین و مَه در هاله‌ای از خون شده پنهان              مگر بر فرق شَه از خصم تیغ جان‌سِتان آید

حجاب از روی زشت دیو ظلمت می‌رود یک سو                 بهار نخل بستان ولایت را خزان آید

ندای قَد قُتِل افکنده در أرض و سماء غوغا                     غریو وا اماما از همه کون و مکان آید

نظرات