سجده کن بر طاق ابروی کجِ موسی بن جعفر عروةُ الوثقای گیسوی کج موسی بن جعفر دل بریدم از دو عالم تا شدن دل بستهی او بندهی چشم سیاه و اَبروی پیوستهی او قامت موسی بن جعفر، طلعت موسی بن جعفر... **** از ازل دیوانه یودم تا ابد سر مستِ مستم ساجد موسای کاظم، بندهی ربّ اَلَستم قد قدِ موسای کاظم، رخ رخِ موسی بن جعفر کِی بود غیر تو جانان، کی بود غیر تو دلبر دل سپردم بر تو تا روزی رخ ماهت ببینم از گلستان نگاه دلکشت یک گل بچینم دل ندارد آرزویی جز تو یا باب الحوائج حاجتی یا گفتگویی جز تو یا باب الحوائج قامت موسی بن جعفر طلعت موسی بن جعفر ربنا موسی بن جعفر... یا بابَ الحوائج یا موسی بن جعفر... اَبَا الرضا... **** دل ندارد دلبری زیبا به جز موسی بن جعفر بندهای را کی بود مولا به جز موسی بن جعفر دست و در دستش نهادم پا به پا رفتم به کویش در هوای سروِ قد و طاق زلف تو به تویش دل کجا دارد به غیر از کوچهی باغ نگاهش جان نخواهد جز بهشت غَمزهی چشم سیاهش قامت موسی بن جعفر طلعت موسی بن جعفر ربنا موسی بن جعفر... **** مشق درس موسیِ عمران الفبای کتابش مُحییَ الاَموات و شد عیسی بن مریم از حیاتش رفت و در کام نهنگ از قهر آن قهار یونس هم رها شد از بلا با مِهرِ آن غفار یونس کی قیامت میرسد بر قامت آن سَروِ رعنا جَنّتُ المأوی کجا و چشم مست آن فریبا قامت موسی بن جعفر، طلعت موسی بن جعفر...