ساقی حیدر ساغر حیدر

ساقی حیدر ساغر حیدر

[ جواد مقدم ]
ساقی حیدر، ساغر حیدر
شراب ناب و باده‌ی اطهر حیدر

ای ساقی کوثر حیدر
طلب کند می تو را نوکر حیدر

دل خمار است و پی خرابات نجف
دل بُوَد در طلب ملاقات نجف
ای حریم تو سر از همه باغات نجف

به سرم شور تو
شده مغفور تو
و مرا مست کند خوشه‌ی انگور تو

به دلم ده شراب
حال مرا کن خراب
به ضریحت برسان دست مرا بوتراب

جانم حیدر، جانم حیدر

مولا حیدر،رهبر حیدر
وصی و جانشین پیغمبر حیدر

ای صاحب منبر حیدر
تویی امام و ما همه قنبر حیدر

آن که مجنون نشود به درگاه تو کیست؟
با رخت کعبه دو تا ولی قبله یکیست
هیچ کسی در دو جهان مثل و مانند تو نیست

دل و دلدار علی
کعبه‌ی سیّار علی
نشود همچو تو زاده و تکرار علی

شه و سالار علی
صاحب دربار علی
به خلافت تویی مرد سزاوار علی

جانم حیدر، جانم حیدر

سردار حیدر، سرور حیدر
به معرکه یک تنه یک لشکر حیدر

ای فاتح خیبر حیدر
ز ترس تو عدو مضطر حیدر

ذوالفقارت به کف و عدو پا به فرار
شیر به میدان زده و به دنبال شکار
نیست حریف تو کسی ای یل یکّه سوار

جان به تکبیر تو
رزم نفس‌گیر تو
ملک الموت عقب مانده ز شمشیر تو

جان به طوفان تو
لرزه به میدان تو
همه در گور شدند لشگر عدوان تو

جانم حیدر، جانم حیدر

نظرات