زمان، زمانِ عجیبیست، امتحان سخت است طی زمانهی بیصاحبالزمان سخت است ببخش عزیزِ خدا جان ندادم از هجرت چقدر منتظرت، جانعزیز و جانسخت است و لا تُری و أرَی الخَلق این چه تقدیریست تو را ندیدن و دیدارِ این و آن سخت است گریستم که مُشرّف شوم به پابوست بدون گریه رسیدن به آسمان سخت است یَابنَ الحسن... تو را قسم به غمِ بعدکَ العفای حسین بیا بیا و خودت روضه را بخوان، سخت است رسیده است شبِ اکبر و زمانِ نماز برای من چقدَر لحظهی اذان سخت است و روضه را پدرِ یک شهید میفهمد چقدر غصّهی دل کَندن از جوان سخت است مرا زیارت پایینِ پا مَبَر امشب چرا که پیش پدر خواندن از جوان سخت است از همان روز که افتاد به پایش پدرش تا به امروز به پای پدرش افتاده