زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم

زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم

[ امیر طلاجوران ]
زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم

ازازدحام کوچه‌ها کی ترسید زینب
اما از هم محلی کم محلی دید زینب

همسایه‌ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد

امروز که مشاهده کردی مرا زدند
عین همین مشاهده فردای زینب است

دارد پیش من صدقه پرت میکند
خرمای نخل‌ها جلوی پای زینب است

آه آه زینب

نظرات