روضه‌ی کربلا علی اصغر

روضه‌ی کربلا علی اصغر

[ سید محمد نبوی ]
روضه‌ی کربلا علی‌اصغر
خون‌بهایت خدا علی‌اصغر

گره‌ای نیست تا که وا نشود
با نگاه شما علی‌اصغر 

رُو به معراج می‌رود روحم
وقت فریاد یا علی‌اصغر

ذکر اَمَّن یُجیب مضطرها
دِمِ مظلومنا علی‌اصغر

* * * *
خدايا، جگرم پاره شد
حنجر خشک پسرم پاره شد

تیر که بر حنجر خشکت نشست
راه نفس را به گلوی تو بست

حرمله حلق پسرم را شکافت
حلق پسر؟ نه، جگرم را شکافت

تیر برون کشیدم از حنجرت
گشت جدا بر سرِ دستم سرت

غنچه‌ی پرپر شده دیده کسی؟ 
کودک بی‌سر شده دیده کسی؟ 

چشم کسی دیده که روی پدر
سرخ شود ز خون حلق پسر

خون تو از گلو به عرش خیزد
نمی‌گذارم به زمین بریزد

دسته‌گل آخر من همین بود
تمامیِ لشکر من همین بود

* * * *
الهی از حرم بیرون نیاید، مادرش طاقت ندارد
دَهَم قنداقه‌ی او را به دست خواهرم یا ربّ

دو چشم خود ببند و کن دعا از سوز دل اصغر
که مثل من نگردد باغبانی غنچه‌اش پرپر

نظرات