داشت نگاه می‌کردش از تَل، تهِ گودال چه خبر بود ؟

داشت نگاه می‌کردش از تَل، تهِ گودال چه خبر بود ؟

[ مهدی رسولی ]
داشت نگاه می‌کردش از تَل، تهِ گودال چه خبر بود ؟ 
عمو گیر افتاده تنها، مثل زهرا پشت در بود   

علی رو حلال کن، به حالت جفا شد
علی رو حلال کن، که محسن فدا شد

علی رو حلال کن، برای همون روز
که پای مغیره به اون خونه وا شد

سرت چی‌ آوردن؟ زمین خوردی و من
زمین‌گیرم حالا، یارالی، یارالی
* * * *
عمّه تا دیر نشده بذار برم
مثل تو دلواپسم خیلی براش
انگاری دیگه نفس نمی‌کشه
حرمله ببین چی‌کار کرده باهاش 

عمّه جانِ مادرت بذار برم
تا به دادِ زخمِ پهلوش برسم
سنگای بدی زدن، می‌خوام برم
به جراحتای اَبروش برسم 

عمّه خواهش می‌کنم بذار برم
شبیه خودت حالم خیلی بده
تنها نیستم اون‌جا، غصّمو نخور
مادرت هم توی گودال اومده

واسه تشنه‌گیش می‌خوام تُو قتلگاه
عکس قطره‌های بارون بکشم
هی تقلّا می‌کنه، بذار برم
از گلوش نیزه رو بیرون بکشم

فدای چشات بشم، گریه نکن
تو هوامو خیلی داشتی همیشه
به جونِ بابام قسم اگه برم
عمو از دست تو دلخور نمی‌شه

سنّ و سالمو نبین، نمی‌ذارم
خولی و سنان بیان دور و برت
اگه دیگه ندیدیم هم‌دیگه رو
حواست خیلی باشه به معجرت

خیلی بَر خورده به غیرتم، ببین
اهل کوفه چی آوردن به سرش
عمو جان اگه به موقع نرسم
زیر چکمه‌های شمر بود پیکرش
* * * *
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه 

غریب گیر آوردنت
کجاست کهنه پیرهنت؟
* * * *
نشد تُو کوچه دستشو بگیرم
شدّت ضربه‌شو بگیرم

نظرات