روشن شد آسمون از جمال تو ای ماه من

روشن شد آسمون از جمال تو ای ماه من

[ حاج محمود کریمی ]
روشن شد آسمون از جمال تو ای ماه من
من سائل توام؛ در دو عالم تویی، شاه من

یاکریم دل‌ها، امشب میره بالا
با خیال اون گنبد و بارگاه تو یاحسن

ستاره‌بارونه؛ توو این کرم‌خونه
زمین، منو دورِ سرت می‌گردونه

پرواز می‌کنم به بام تو
افطار می‌کنم به جام تو
دل‌بستم فقط به نام تو

امکان نداره دل، دست خالی بره از درت
امشب، همه شدن مهمون سفره‌ی مادرت

تووی این ضیافت، سفره‌ی کرامت
آسمونیا، زمینا، همه شدن نوکرت

شبانه‌روز آقا، در خونت بازه
اون‌جا اباالفضله که سفره میندازه

افتاده دلم به پای تو
من می‌میرم برای تو
ممنونم که شدم گدای تو

تا دم‌دم سحر، بی‌قرار توام این شبا
ذکرم فقط شده، مجتبی مجتبی مجتبی

ای شاه کرامت! حتّی توو عبادت
پای عشق تو قدم‌قدم می‌رسه دل تا خدا

به دستای لطفت، چقد بدهکارم
چقد دلم تنگه؛ چقد دوست دارم

مولا! عزیز فاطمه
درمون دردای همه
خاطرخوات شدم یه‌عالمه

نظرات