روزیمو می‌گیرم از دست حسین دست حسن

روزیمو می‌گیرم از دست حسین دست حسن

[ ابوذر روحی ]
روزیمو میگیرم از دست حسین دست حسن 
بیرون نمیرم از فکر حسین فکر حسن 

وسط این دهه ی سینه زنی برا حسین 
جون تازه میده به سینه زنت ذکر حسن

دلمو گره زدم از تو  جدا نمیشه 
بخدا هیچکی امام مجتبی نمیشه

قاسم و عبدالله ابن حسن یعنی که 
کربلا هم بی حسن کرب و بلا  نمیشه

روی سینه با خط نفیسم باید بنویسم 
امام حسن شده بانی چشمای خیسم 

همه چیمی رفیق صمیمی تو یار قدیمی
امام حسین به این آقا میگه تو کریمی
****
سرنوشت حسنه
سید شباب اهل بهشت حسنه

جانِ جان حسنه
شاه‌‌بیت شعرای لطیفیان، حسنه

من به تنهایی از این باده نخواهم نوشیدش
همه‌ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد

آرزو نیست، رجز نیست من آخر روزی
وسط صحن حسن سینه‌زنی خواهم کرد

کریم حسن، امام حسن
به ساحتت سلام حسن

حسن، حسن...

نظرات