رنگ خونِ، آسمونه، دل عاشقای عالم یکی میگه از توی عرش، رسیده ماه محرم ماه لیلی، ماه مجنون، ماه بیقراریا ماه غصههای زینب، ماه سینهزنیهامون یا حبیبی یا حبیبی، یا حسین مولای مظلوم... اشک نمنم، شال و پرچم، رسیده ماه محرم دل خسته، باز دوباره، میخونه روضه دمادم تو دل یه مرد تنها، زده غصهها شکوفه زیر لب زمزمه داره، یا حسین نیا به کوفه یا حبیبی یا حبیبی، یا حسین مولای عالم... بیقرارم بی بهارم، یار و یاوری ندارم از غریبی صورتم رو، رو دیوار غم میذارم مردمان شهر کوفه، غیرت و وفا ندارن مهمون عزیزشون رو، تشنه و تنها میزارن یا حبیبی یا حبیبی، یا حسین مولای مظلوم... (میا کوفه گل زهرا، حرفای بدی شنیدم توی دست یه حرومی، تیرای سهشعبه دیدم)۲ دختری میگفت به باباش، حرفایی پر از شراره سوغاتی باید برا من، بیاری یه گوشواره یا حبیبی یا حبیبی، یا حسین مولای مظلوم... یکی میگفت علیاکبر، جوون و خوش قد و بالاست حرمله با خنده میگفت، میبینمت یه روز عباس این جماعت که از حیدر، جز وفا چیزی ندیدن برای معجر زینب، نقشهی بدی کشیدن حسین آه آه آه... اینان که حرف بیعت با یار میزنند آخر میان کوچه، مرا دار میزنند اینجا میان که مردم مهماننوازشان طفل تو را به لحظهی دیدار میزنند (دیدم برای آمدنت، روی اشتران چندین هزار نیزه فقط بار میزنند)۲ اینجا برای کشتن طفل سه سالهات هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند فتوای خون نسل علی، شد حلال را هر شب به روی مؤذنهها جار میزنند آقا نیا که آخرش این شور چشمها تیری به صحن چشم علمدار میزنند میا که نقشه کشیدند، مردمان یهود برای بردن خلخال پای دختر تو میا که نیزه فروشان شهر میخوانند دعای رزق، به پای گلو و حنجر تو میا که نعرهکشان سوی تو روانه شدند برای هلهله پیش علیاکبر تو عمود آهن و نیزه، فراهم آوردند برای فرق علمدار و چشم حیدر تو میا که حرمله دارد سه شعبه میسازد برای بوسه گرفتن، ز حلق اصغر تو حسین آه آه آه...