درِ خونهی خدا دستت بازه خدا واسه نوکرِ تو میسازه کافیه که هرکسی حاجت داره یه سفرهی رقیه بندازه تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن (حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن)۲ (تو گرسنه موندی و سیر زدنت بچه بودی، جوون و پیر زدنت ای بمیرم که با زنجیر زدنت)۲ ای پیرترین دخترِ دنیا رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان (اندازهی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان)۲ گرههای کور و خانم وا کردی تو گره گشایی رو معنا کردی هرکی بچهش گم شد تورو صدا کرد تو بچهشو پیدا کردی ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده (اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده)۲ (کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا تو رو انقدر نمیداد زجر به خدا نمیزد تو رو برا اجر به خدا) ۲ مجروحترین دخترِ دنیا رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان (اندازهی تو زخم نخورده تن بابا رقیه جان، رقیه جان، رقیه جان) ۲