رسیدهای به جلال خود از کمال خودت از انتهای افقها، از آن کمال خودت تو آمدی که حساب خدا درست آید رسیدهای که شبی پاسخ سوال خودت زمان وصل رسد، فصل سرد بگریزد که غرق نور زمین سازی از وصال خودت تو آمدی که جهان را پر از علی بکنی که حل کنی همه را در شکوه آل خودت بخوانی اشهد انعلیولیالله نشان دهی به جهان جلوهی جلال خودت ظهور کن که ظهورت دعای فاطمهاست مبارک است شبِ مرتضیی فاطمه است **** ادامهی همهی دعوت پیغمبرها تجلی ثمرات حسین پرورها حواس فاطمه تنها به نام تو جمعاست به التماس دعای تمام مادرها نشین به جای حسن بر گذر تصدق کن که نوبت من و ماهم شود از آخرها نشسته آل امیه به جای پیغمبر قدم بزن شکند زیر پات منبرها تمام همت ما جمع میشود با تو که شیعه را برسانی به فتح سنگرها بیا که شیعه به رزمایش تو آمادهاست بیا به کشور ما ارتش تو آمادهاست **** به کعبه تکیه بزن که قیام نزدیک است کنار رکن یمانی سلام نزدیک است نشانهها همه جا پرشده است و میگویند که ظهر عشق، ظهور امام نزدیک است بگو به جمع جهالت به جهل جولان ده کمی نمانده دگر فتح شام نزدیک است نفس بزن که بریزند زور و ظالم و ظلم بگو به اینهمه غم التیام نزدیک است مدینه منتظر یک تقاس کهنهی توست مدینه منتظر است، انتقام نزدیک است ورق ورق دل تقویم کربلا با توست چه غم از اینمه غم تیغ مرتضی با توست **** بگیر تیغ، بنوشند اقتدار تورا که تب کنند و ببیند تا تبار تورا بگیر تیغ خدارا به حال آوری و میان رزم ببیند علی وقار تورا به روی گردن گردن کشان قدم بگذار که مهر خویش کنند آتیشن غبار تورا زمین به زیر قدمهای توست میشنود شکوه نعرهی لا یومکن الفرار تورا احد گذشت محال است تا که در بروند بزن که تا بچشند ضرب ذوالفقار تورا بتاب ای سحر شب فروز ما هستیم قسم به چفیهی آقا هنوز ما هستیم **** مرا ببخش که با تو قمارها دارم از انتظار خودم انتظارها دارم مرا ببخش که نام تو گفتم و پس ذهن برای منتظرانت شعارها دارم مرا هزار امید است و هر هزار تویی ولی ببخش که جز تو هزارها دارم به یاد تو که نیفتاد هرکه من را دید از ادعا و نبودن عیارها دارم مرا به خویش نشانده که خسته از خویشم شنیدهام به تن خود حصارها دارم نگاه توست که تقدیر ما بگرداند دعای گوشه نشینان بلا بگرداند **** بس است اینهمه اندوه در جهان برخیز دمیده حضرت خورشید آسمان برخیز (صدای کودک غزه صدای گریهی قدس)۲ دعای زاهیه، یا صاحب الزمان برخیز صدای حجت حق میرسد به تک تک ما برای جمع جهان، جان جمکران برخیز بیا به خیر بپا بخیز تویی سیصد و چهاردهم به پا بخیز رسیده قرارمان برخیز میان یار و من و تو حجاب ما هستیم تو خود حجاب خودی عاشق از میان برخیز مباد آنکه بمانی که یار بسیار است بپا بایست برادر که کار بسیار است **** بیا که دیدهی مارا به گریه وا کنی و برای مادر خود بقعهای به پا کنی و نشستن سر راهت برای من کافیاست دو لقمه نان و گلیمی که دست و پا کنی و میان مسجد سهله کنار خانهی خود چه میشود که کمی عشق نذر ما کنی و برای ام بنین و برای فاطمه و برای چهار امامم هم بنا کنی و بدرد کارگری میخوریم بین بقی سپس حوالهی مارا به مجتبی کنی و میان کرببلا زخم مشترک داریم بیا که نعرهی یا لیتنا کنا معک داریم