راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپاری چاره نیست هر دَم که دل به عشق دهی خوش دَمی بُوَد در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منعِ عقل مترسان و مِی بیار کان شَهنه در ولایت ما هیچ کاره نیست ***** آغوش علی خانهی امنیست پس از مرگ داخل بشوم کاش در آن حِصنِ حَصینش یا رب برسانم به نجف دغدغه دارم کم بوسه زدم نوبت آخر به زمینش