راح من ادينه

راح من ادينه

[ محمد الجنامی ]
راح الأبو چان خيمة علينه  
پدری که خیمه‌ای بر ما بود رفت  
يا ناس ابو حسين راح من ادينه  
ای مردم، ابوالحسین از دین ما رفت  
دفنوا عشگنه الاولي .. وما عدنه بالدنيه علي  
عشق اولی را دفن کردند و در دنیا علی را نداریم  
راح من ادينه .. راح من ادينه  
از دین ما رفت... از دین ما رفت  

يتامه يتامه صفينه يتامه  
یتیمان، یتیمان، صفین یتیمان  
مشه الچان بوجوده نعيش بكرامه  
آنکه با وجودش با عزت زندگی می‌کردیم رفت  
وسافه وعلي راح يدنيه بخضابه  
و ساقیِ علی با خضابش رفت  
گبل چنه نعتاز نروح اعله بابه  
گلویش را می‌فشاریم و نزد پدرش می‌رویم  
صدگ هسه صرنه يتامه بغيابه  
صدای یتیمان در غیاب او بلند است  
ابونه ابونه  
پدرش... پدرش  
علي چان ابونه  
علی پدرش بود  
محله الفجر چان نسمع اذانه هسه نجي نشوف خالي مكانه  
محله الفجر که اذانش را می‌شنیدیم، اکنون خالی است  
مثل الشمس غاب الولي .. وما عدنه بالدنيه علي  
مثل خورشید، ولی غروب کرد و در دنیا علی را نداریم  
راح من ادينه .. راح من ادينه  
از دین ما رفت... از دین ما رفت  

اويلاه اويلاه الف اه واويلاه  
وای وای، هزاران وای و افسوس  
فگدنه عمرنه عسه ولا فگدناه  
عمرمان را تباه کردیم و او را تباه نکردیم  
الزمن چان يتعبه ويجي بهمه يمنه  
زمانی که او را خسته می‌کرد، با یمنش به ما می‌رسید  
يتامه وننام اعله صدره ويشمنه  
یتیمان بر سینه‌اش می‌خوابیدند و امنیت می‌یافتند  
نحس ينسه حزنه اذا بيده ضمنه  
اگر در آغوشش بودیم، غم فراموش می‌شد  
علي راح علي راح  
علی رفت... علی رفت  
وسافه علي راح  
و ساقیِ علی هم رفت  
كلما يجي الليل والوادم تنام  
هرگاه شب می‌آید و مردم می‌خوابند  
املثم نشوفه يطعم بالايتام  
آرزو می‌کنیم او را ببینیم که یتیمان را غذا می‌دهد  
ليل الحزن ما ينجلي .. وما عدنه بالدنيه علي  
شب غم ما پایان نمی‌یابد و در دنیا علی را نداریم  
راح من ادينه .. راح من ادينه  
از دین ما رفت... از دین ما رفت  

مصيبه مصيبه دهتنه مصيبه  
مصیبت، مصیبت، مصیبت بر ما  
تغيب ولينه وكسرنه بمغيبه  
محبوبمان غایب شد و دل ما را شکست  
مثل ولده چنه ويخلينه بالعين  
مثل فرزندش که در چشم ما ماند  
يراعينه مثل الحسن وابنه الحسين  
ما را مانند حسن و پسرش حسین نگه می‌دارد  
علي لله يطعمنه مثله يصح وين  
علی برای خدا غذای ماست، کسی مثل او شفا می‌دهد  
يحيدر يحيدر  
ای حیدر، ای حیدر  
وداعاً يحيدر  
خداحافظ ای حیدر  
ياحيدر شلون بغيابك نهيد  
ای حیدر، چگونه در غیبتت آرام گیریم؟  
المن نعايد لمن يجي العيد  
نعمت عید برای کیست که عید می‌آید؟  
بهالعيد مدمعنه يهلي .. وما عدنه بالدنيه علي  
در عید، اشک‌های ما جاری است و در دنیا علی را نداریم  
راح من ادينه .. راح من ادينه  
از دین ما رفت... از دین ما رفت  

بالگبور بالگبور نعيد بالگبور  
در قبر، در قبر، عید ما در قبر است  
تره الفاگد عزاز على الدمعه مجبور  
ای فرزند عزادار، اشک تو مجبور است  
يوادي النجف ليش خذت عافيتنه  
ای وادی نجف، چرا آرامش ما را گرفتی؟  
بترابك دفنه الوفه والمحنه  
در خاکت وفا و رنج را دفن کردیم  
طفت شمعة البيت مشت عاطفتنه  
شمع خانه خاموش شد و مهربانی رفت  
الفرح مات الفرح مات  
شادی مرد... شادی مرد  
بغيابه الفرح مات  
با غیاب او شادی مرد  
تراب النجف اخ شمسوي بينه  
خاک نجف برادر خورشید است  
تاخذ بالاعزاز ونصفگ بدينه  
عزت را می‌گیری و نیمی از دین ما هستی  
من هالزمن خل ننولي .. وما عدنه بالدنيه علي  
از این زمان به بعد، دنیا را رها کنیم که علی را نداریم  
راح من ادينه .. راح من ادينه  
از دین ما رفت... از دین ما رفت  

مناحه مناحه العمر بس مناحه  
ناله، ناله، عمر فقط ناله است  
متاعب مصاعب ولا شفنه راحه  
رنج‌ها و سختی‌ها و هیچ آرامشی نمی‌بینیم  
علي راح يدنيه وبگت ذكرياته  
علی رفت و خاطراتش گریه می‌کنند  
ينوح الزچيه گضه كل حياته  
زچیه (زینب) تمام عمرش نوحه می‌خواند  
رحل خله يرتاح ارتياحه بمماته  
رفت تا در مرگش آرام گیرد  
يدنيه يدنيه  
او رفت... او رفت  
بچينه يدنيه  
گریه می‌کنیم که او رفت  
گضينه وياه احلى الليالي  
با او بهترین شب‌ها را گذراندیم  
الغالي علي وراح ماعدنه غالي  
عزیز ما علی رفت و دیگر عزیزی نداریم  
نحچيلمن من نبتلي .. وما عدنه بالدنيه علي  
از کسی که ما را آزمود شکایت می‌کنیم و در دنیا علی را نداریم  
راح من ادينه .. راح من ادينه  
از دین ما رفت... از دین ما رفت

نظرات