دیگه تموم شد، رفتی برا همیشه از پیشم

دیگه تموم شد، رفتی برا همیشه از پیشم

[ محسن بیننده ]
دیگه تموم شد رفتی برا همیشه از پیشم
دیگه گذشت اون روزا، علیِ سابق نمیشم 

چقدر سخت بود برا من که تابوتتو ساختم تو حیاط
چقدر سخت بود برا من نشد تو رو بدم آخر نجات
چقدر سخت بود برا من شنیدم می‌گفتی عَجِّل وَفات

حالا رفتی بذار برات بگم دردِ دلامو 
حالا رفتی بذار برات بگم بغض شبامو

شبا گریه می‌کردی تا سحر، گریه می‌کردم
روزا میومدی تا پشت در، گریه می‌کردم
منم مثل حسن دارم خبر، گریه می‌کردم

وقتی قنوت گرفتی به یا دست، گریه می‌کردم
دیدم از درد نماز تو شکست، گریه می‌کردم
اون روز گفتی بهم خدا که هست، گریه می‌کردم 

(باشه خدانگهدار عزیزم، خدا به همرات)

یادته زهرا با هم چه روزای قشنگی داشتیم 
به کی بگم رفتی و این‌جوری تنهام گذاشتی

چقدر سخته برا من خیال اون روزا رو پاک کنم
چقدر سخته برا من که اشک بچه‌ها رو پاک کنم
چقدر سخته برا من خونِ روی دیوارو پاک کنم

چه جوری از همه مخفی کنم اشک چشامو 
حالا نیستی باید به چاه بگم دردِ دلامو 

حالا خودم باید برا دلم روضه بخونم
برای زخمای تنِ گُلم روضه بخونم
گُلمو می‌زدن مقابلم‌روضه بخونم

کسی غیر خدا نمیدونه که چی کشیدم
گُلِ پَرپَرِ خونیمو که رو خاکا می‌دیدم 
بی‌حیا ناسزا بهش می‌گفت خودم شنیدم

(باشه خدانگهدار عزیزم، خدا به همرات)۳

نظرات