دیگه از مردم این شهر

دیگه از مردم این شهر

[ ابوذر روحی ]
دیگه از مردم این شهر
حتّی زرق و برق دنیا
من خیلی خسته‌م

حالم اصلاً رُو به راه نیست
شبیه دست شکسته‌ت
منم شکسته‌م

منم اون‌که زمین خورده
نگاه به خنده‌هام نکن دلم مُرده
به حرفای دلم گوش کن
برای مادرش درداشو آورده

تو پناهمیا
آخه من به کی غیر تو تکیه کنم، تکیه‌گاهمیا
مادرونه تو ضامن هر بدی و اشتباهمیا
ننه زهرا

*****

وقتی که چشمامو بستم
بگو اون لحظه‌ی آخر
میای کنارم

موقعی که همه رفتن
تُو شب اوّل قبرم
چشم‌انتظارم، میای کنارم

بگو به مَلَک قبرم
بهش سخت نگیرید که خیلی ترسیده
بیاید بو بکشید اصلاً
هنوز سینه‌ش بوی حسینمو می‌ده

تو قرارمیا
همه هم منو تنها بذارن اگه تو کنارمیا
نکنه منو دست کسی بدیا، همه‌کاره‌میا
همه‌کاره‌میا

نظرات