دلم می‌سوزه واسه طفل معصوم

دلم می‌سوزه واسه طفل معصوم

[ حاج محمود کریمی ]
دلم می‌سوزه واسه طفل معصوم
یه‌دل سیر، منو ندیده کلثوم
برای بغض بی‌صدای زینب
برا حسن برا حسین مظلوم

دل‌خوشیشون شده تنور روشن
میگن که مادر داره قصد موندن
دوباره بوی نون گرفته دستم
اومدن و کنار من نشستن

دل، آشوبه؛ شب داغ محبوبه
ظاهراً لبم خندون؛ مثلاً حالم خوبه

حسن! بیا شونه‌کنم موهاتو
یه‌لحظه بردار از زمین نگاتو
بین من ‌و تو موند، داغ کوچه
فقط خدا می‌دونه غصّه‌هاتو

زینب! بیا؛ شونه کنم موهاتو
مادری کن، خواهر برادراتو
مادری کن برای بابات علی
مادری کن، قصّه‌ی کربلاتو

دلم خونه؛ حسنم پریشونه
امون از دل حیدر؛ شب غسل و بارونه

بیا حسین؛ شونه کنم موهاتو
بیا بگیرم خاک دست‌ و پاتو
بیا توو چشم مادرت، نگاه کن
بیا بگیرم اشکای چشاتو

چشاتو قربون؛ توو چشات می‌بینم
بی‌کسی و غربت و قتلگاتو
دارم می‌بینم تووی دست قاتل
خنجر لب‌پریده و موهاتو

دل، آتیشه؛ آسمون، سیاه می‌شه
الهی نیاد روزی که تن تو، خاکی شه

دارم می‌بینم که فرات پر آب
کرده عطش، ترک‌ترک لباتو
دارم می‌بینم که زدن به نیزه
سر قشنگ تو و بچّه‌هاتو

دارم می‌بینم که غروب دهم
آتیش گرفت دامن خیمه‌هاتو
دارم می‌بینم که دارن می‌بندن
دستای دخترات و خواهراتو

نظرات