دریای تشنه

دریای تشنه

[ محمدحسین پویانفر ]
پروانه‌های پر شکسته
دل‌ها همه در خون نشسته
دست بریده پای خسته

ببین چه شور و غوغایی
ندیده غیر زیبایی

ای آسمان چرا گرفتی؟
راه دل مرا گرفتی؟
گویا تو هم عزا گرفتی

ببین چه شور و غوغایی
که زینب است و تنهایی

(ای دریای تنه جان داده بگو:
چه کنم بی تو به درد اسیری؟

ای خورشید بر خاک افتاده بگو:
چه کنم با شب سرد اسیری؟

ای سرو خونین آزاده بگو:
با من خسته چه کرده اسیری؟)۲

نظرات