درسته سیزده سالمه

درسته سیزده سالمه

[ مهدی اکبری ]
دُرُسته سیزدَه سالَمه
دُرُسته نوجَوونم
لباسِ رَزم نیست بَرا من
آره خودم می‌دونم

ولی دُرُست‌تر اینه که
باید کَفَن بپوشم
خودم بشم فداییِ
عموی مهربونم

صدا صدای غُربَته
صدا صدای بی‌کَسی
صدای بی‌لَشکری و
دل‌شوره و دلواپسی

باید، خودی نشون‌بِدَم تا
نَمونه دیگه تنها
عموم تو اوجِ غم‌ها

باید، باچشمِ زار و گِریون
بگیرم اِذنِ مِیدون
وضو بگیرم از خون

(اِی‌وای، عموحسین
اِی‌وای، عموحسین
اِی‌وای، عموحسین
اِی‌وای، عموحسین جان) ۲

اِن تَنکرونی رو لَبَم
نَوه‌ی بوتُرابم
نبین که پام نمی‌رسه
به لَبه‌ی رِکابَم

شیرین‌تر از عسل بَرام
شهادته به‌وَلله
رَجَز می‌خونم ببینم
کیه میده جوابم

(صدا صدای آشناست
صدا خودِ بابامه) ۲
حس می‌کنم که کربلاست
حس می‌کنم باهامه

چشمام، از تشنگی تاره
موقعِ پِیکاره
عَطَش نمی‌ذاره

وای از، هجومِ سنگ‌باری
ضربه‌های کاری
از یتیم‌آزاری

(اِی‌وای، عموحسین
اِی‌وای، عموحسین جان) ۲

دارم میام بالا سَرِت
عمو برات بمیرم
دارم میام قاسمَمو
دوباره پس بگیرم

دارم میام بالا سَرِت
عمو برات بمیرم
دارم میام قاسمَمو
لِه‌شده پس بگیرم

دارم میام بیارمت
دَووم بیار یه قَدری
تو سَربلند شدی و من
پیشِ تو سَربه‌زیرم

(نَفَس نَفَس نزن عمو
نکِش رو خاک پاهاتو) ۲
بذار که پاک کنم یِکَم
خونابه‌ی چِشاتو

زیرِ، دست‌وپای لَشکَر
شدی قَدِ اَکبر
یه قَدری رَعناتر

سخت‌تر، شد بُردَنت حالا
چجوری از این‌جا
بِبَرمت تنها

(اِی‌وای، عموحسین
اِی‌وای، عموحسین جان) ۲

نظرات