دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد

[ محمدحسین حدادیان ]
(دامن‌کشان رفتی
(دلم زیر و رو شد)3)2

چشم حرامی با
(حرم روبرو شد)3

پاشو برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
پاشو برگرد خیمه

آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت 

 صورتم باورم چی می‌شه
بابا کار حرم چی می‌شه

نیزه‌ای که زدن به عموم 
بزنن تو سرم چی می‌شه

آخه بال و پرم چی می‌شه
با لگد کمرم چی می‌شه

می‌گه زجر اگه گوشوارتو 
مثلا ببرم چی می‌شه

ببین گونم که می‌ریزه ازش درد
سنان زد حرمله از خنده غش کرد

هولم می‌دن جلو لشگر میارن 
تا راه میرم ادامو در میارن

سنگینه مشتشون
همه منو می‌زدن زجرم پشتشون
مونده موی من لای انگشتشون

رو تنم پر زخم و خون دارم از یه محله نشون
خدا نگذره از اونی که شده دلقک‌ مجلسشون

اوگدن که نظاره کنن
بزم می رو اداره کنن

دل عممو پاره کنن
مستقیم هی اشاره کنن

اینو من در گوشی می‌گم
 چیه برده فروشی می‌گم

هر جا که به پرچمش نگاهش افتاد حرم رقیه است 
تنها حرمی که روضه خون نمی‌خواد حرم رقیه است 

اومدم زیارتت با گریه با زاری 
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه‌ی نگفته داری
 
سلام خانوم 
ایتها الصدیقة الشهیده 
ای نوه‌ی مادر قد خمیده 

شنیدم که اربعین جا موندی دلگیرم
 من به جای تو زیارت میرم 
یا رقیه می‌گم و می‌میرم

عموم مواظب چشمات باش
مراقب دستات باش
سکینه با چه حالی آورده مشک خالی 

همیشه به قولت عمل کردی عمو 
برو ولی قول بده برگردی عمو 

یا مظلوم 
حسین...

نظرات