خیال
تبلیغات

خیال

[ امیر کرمانشاهی ]
حالم خوب نیست رنگم زرده
جَوّ این شهر گرمازدم کرده

کولم روی بندِ رخته
این‌که دوریم درکش واسم سخته

راه این دفعه ناهمواره
من ترسیدم ترسم داره

کاری ساخته است از دستم نه
شاید رفتم شاید هم نه

سر روی تربت می‌ذارم
دستم بسته است ناچارم
خُب منم دل دارم

از امام رضا با گریه
حلالیت می‌گیرم 
می‌مونم یا میرم

رد می‌شم از زیر قرآن
ذهنم رفته مرز مهران

ای حسین آقاجان...

نظرات