خوشا به حالم بابام اومده به استقبالم

خوشا به حالم بابام اومده به استقبالم

[ محسن عراقی ]
خوشا به حالم
بابام اومده به استقبالم

خوشا به حالم
من به این شکسته دست می‌بالم

خوشا به حالم
توی آغوش عمو خوش‌حالم

مثل عمو دستای منم قلم شد
دست منم توی قتلگاه علم شد

کجایی مادرم؟
بیا بالا سرم، می‌سوزم

شبیه قنفذ شده شمر
مثل مغیره حرمله‌ست
سینه‌مو دوخته به عمو
تازه شروع غائله‌ست

از نفس افتاد، افتاد
هی دادِ بی‌داد، افتاد
یه بی‌شرف پیدا شد
نیزه‌شو تو تن جا داد

‌(سینه‌ی تشنه‌ای که محتضر است
نانجیب آمده به پامالش) 

مِنَ الیَمین، إلَی الیَسار 
رو تن تو راه می‌‌رن ده‌تا سوار

مِنَ الیَسار، إلَی الیَمین
تن تو پهن شده روی زمین

نظرات