خوش اومدی به خرابه

خوش اومدی به خرابه

[ جواد مقدم ]
خوش اومدی به خرابه، رسیدی از راه دورو 
حس می‌کنم از سر تو بابایی بوی تنورو

درد و دلام با تو امشب، حرف پدر دختریه 
بگو برای چی اصلا موی تو خاکستریه

خاک صورتتو می‌شورم الان با اشک چشام 
سوخته کل سرت بهم می‌ریزه تا دست می‌کشم

چی سرت اومده بابایی که باز نمیشه چشات 
حتی دیگه با هر نوازش من می‌ریزه موهات

یا ابتاه یا حسین، یا ابتاه یا حسین ...

*****

می‌گیرمت بین آغوش، با بازو‌های شکسته‌ام 
ببخش که دستم‌ می‌لرزه، نیفتی از روی دستم 

رو صورتت جای سالم نبود که روتو ببوسم 
مجبورم اینجوری بابا رگ گلوتو ببوسم 

کی دلش اومده یتیم کنه بابا دخترتو؟
کی دلش اومده جدا کنه از قفا سرتو؟

معلومه که بابا با خنجر کُند رگاتو برید 
دیدم اینو خودم با نیزه سنان صداتو برید

یا ابتاه یا حسین، یا ابتاه یا حسین ...

*****

یادت میاد بزم شامو، وقتی سرت روی میز بود 
اونجا یکی فکر بَرده، یکی به فکر کنیز بود 

چی بود می‌ریخت رو لب تو 
عمه تا دید وحشتم رو

نذاشت ببینم چی کار کرد
با دست گرفت صورتم رو 

دست و پا و تنم می‌لرزید همش، شبیه یه بید 
صوت خوندن تو عوض شده بود با چوب یزید 

ناموست وسط نگاه بد ارازل مست
از خجالت ما رو نیزه عمو چشاشو می‌بست

یا ابتاه یا حسین، یا ابتاه یا حسین ...

نظرات