خود برون آر، اخا تیر ز چشم تر من

خود برون آر، اخا تیر ز چشم تر من

[ ابوالفضل بختیاری ]
خود برون آر، اخا تیر ز چشم تر من
تا ببینم رخ زیبای تو را دلبر من
***
زخم‌های بدنم ذکر تو را می‌گوید
نالۀ ادرک اخا زمزمه آخر من
***
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
کن خلاص از غم عشقت دل غم‌پرور من

نظرات