خواهرش بر سینه و بر سر زنان

خواهرش بر سینه و بر سر زنان

[ سایر ذاکرین ]
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت و تا گیرد برادر را عنان
***
سیل اشکش بستُ بر وی راه را
دود آهش کردُ حیران ماه را
***
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگ مهلاً مهلنش بر آسمان
***
کی سوار سرگران کم کن شتاب
جان من لختی سبک‌تر زن رکاب
***
تا ببوسم آن رخ دل‌جوی تو
تا ببویم آن شکنج موی تو
***
چون حسین از خیمه‌گاهش دورُ شد
چشم زینب کم‌کمک بی‌نورُ شد
***
ذوالجناحا! تیز و تک رو شب رسد
ترسم آخر از قفا زینب رسد
 

نظرات