خواهرش بر سینه و بر سر زنان رفت و تا گیرد برادر را عنان *** سیل اشکش بستُ بر وی راه را دود آهش کردُ حیران ماه را *** در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلاً مهلنش بر آسمان *** کی سوار سرگران کم کن شتاب جان من لختی سبکتر زن رکاب *** تا ببوسم آن رخ دلجوی تو تا ببویم آن شکنج موی تو *** چون حسین از خیمهگاهش دورُ شد چشم زینب کمکمک بینورُ شد *** ذوالجناحا! تیز و تک رو شب رسد ترسم آخر از قفا زینب رسد