خنده‌ی دشوار را بیمار می‌فهمد

خنده‌ی دشوار را بیمار می‌فهمد

[ محمدحسین پویانفر ]
خنده‌ی دشوار را بیمار می‌فهمد فقط
حال من را، مرد دختردار می‌فهمد فقط

حنجرم در آتش خیمه، پس از تو سوخته
حرف من را عمه از رفتار می‌فهمد فقط

چشم کم سو و زمین افتادنم را زیر پا
هرکسی که رفته در انظار می‌فهمد فقط

سختی کار مرا باآستین پاره‌ام
آن‌کسی که رد شد از بازار می‌فهمد فقط

طعنه‌ها و خنده‌های شمر و خولی یکطرف
زجر از حرف حساب، آزار می‌فهمد فقط

سینه‌ی تنگ مرا، با مُشت محکم خُرد کرد
درد پهلوی مرا دیوار می‌فهمد فقط

زخم بازوی مرا شلاق و کعب نیزه‌ها
تاول پای مرا هم، خار می‌فهمد فقط

لکنتم زیر سر آن سرخ موی مست بود
علتش را آن جنایتکار می‌فهمد فقط

آمدی باسر، دوباره بوسه بارانم کنی
چشم تار من، همین مقدار می‌فهمد فقط

نظرات