خسته‌م از این زندگی و از همه آدما

خسته‌م از این زندگی و از همه آدما

[ حسین ستوده ]
خسته‌م از این زندگی و از همه آدما
از این همه دورویی و مردم بی‌وفا 

خسته‌م از هرچی که بگیره غیر روضه و
خسته‌م از هرجا که بگی به غیر کربلا 

کاش یکی بود منو نجات از این قفس بده
من نفسم‌ می‌گیره بی‌حرم نفس بده

تو بازی زندگی گم شدم آقا بگو 
دنیا امام حسین بچّگیم‌و پس بده

حالم بَده حسین، تو بغلت بذار یه‌کم گریه کنم
آروم و بی‌صدا می‌خوام یه گوشه از حرم گریه کنم 

حالم بَده حسین، همین که تو نگام کنی برام بسه
تو این شلوغیا جز تو کسی به داد من نمی‌رسه 

تو مثل ما نیستی دل کسی رو بشکنی
وقتی همه میرن فقط تویی که با منی

نبین شلوغه دور من تنهاتر از همه‌م
تویی که بدبختیامو به روم نمی‌زنی

با دل من هیشکی مثل تو راه نیومده
کی از تو لیست زائرا اسمم‌و خط زده

تو این روزای بی کسی یه کاری کن برام
منو یه کربلا ببر خیلی حالم بده

حالم بده حسین، مثل قدیم هوامو داری مگه نه؟
این دفعه که نشد، منو بازم حرم میاری مگه نه؟

حالم بده حسین، منو ببر کربلا آروم می‌گیرم
دنیا به من نساخت یه کاری کن بیام پایین پات بمیرم
حالم بده حسین

زحمت و کم می‌کنم و یه روزی میرم
فقط به این فکر می‌کنم چطور می‌میرم
نمی‌تونم باز تو رو زبون بگیرم

نظرات