حسین من بیا و این دل شکسته را بخر

حسین من بیا و این دل شکسته را بخر

[ حاج محمود کریمی ]
حسینِ من، بیا و این دلِ شکسته را بخر
حسینِ من، مسافرِ جا مانده را با خود ببر
حسینِ من، حسین من، حسین من...

آسمانی شده ام، بی نشانی شده‌ام
قد کمانی شده‌ام، ارغوانی شده‌ام
خسته حال و پیرم

در کنار قبرِ تو، می‌شود پرپرِ تو
کُشته‌ی آخرِ تو، که منم خواهر تو
بی تو، من میمیرم

حسینِ من، بیا و این دلِ شکسته را بخر
حسینِ من، مسافرِ جا مانده را با خود ببر
حسینِ من، حسینِ من، حسینِ من

ظهر عاشورای تو، تشنه‌ی بوسیدنت
از کنارِ خیمه‌ها، در میانِ تشنگی
رفتی و جا ماندم

طاقتم را طاق کرد، پای پر آبله ام
مثلِ مادرم شدم، بعدِ تو، نماز را 
من نشسته خواندم

حسینِ من، بیا که از جورِ زمانه خسته‌ام
حسینِ من، به انتظار مردنم نشسته‌ام
حسینِ من، حسینِ من، حسینِ من

عقده‌ام وا شده است، دیده دریا شده است
سینه غوغا شده است، مثلِ رویا شده است
نذرِ تو شد جانم

این تویی کنار من، ای گلِ بهارِ من
سر بریده یارِ من، تا به آخرین نفس
پیشِ تو می مانم

حسینِ من، تو رفتی و شکسته شد حریمِ تو
حسین من، آواره‌ی خرابه شد یتیمِ تو

مرگِ من بود دمی، کز تو جدایم کردند
در همان گوشه‌ی گودال، فدایم کردند

دوستانم که نبودند، بگریند به من
دشمنانم، همگی گریه برایم کردند

من که خود راهنمای همه عالم بودم
سر خونینِ تو را، راهنمایم کردند

هرکجا خواستم از پای درافتم، دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند

خجلم از تو که گم گشت، امانت هایت
بر سرِ خار دویدند و صدایم کردند

گریه‌ها داشتم از، دوریِ روی تو ولی
خنده‌ها بود، که بر اشک عزایم کردند

همرهانم که گرفتند، غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند

تا دم مرگ، طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند

حسینِ من، بیا و این دلِ شکسته را بخر
حسینِ من، مسافرِ جا مانده را با خود ببر

نظرات

یا حسین (ع)