حرمت یه تیکه از بهشته که توی خراسانه

حرمت یه تیکه از بهشته که توی خراسانه

[ مهدی اکبری ]
حرمت یه تیکه از بهشته که توی خراسانه
آب سقاخونه‌ی تو باده‌ی روضه‌ی رضوانه
ضریح تو مثل یک قلبه که تو سینه‌ی ایرانه

نه خودت که نوکرات کار خدایی می‌کنند
با نگاه لطف تو گره‌گشایی می‌کنند
اونا که راه میونبر به خدا رو بلدند
در خونه‌ت میان و ازت گدایی می‌کنند

هرکس گدای درگه باب‌الرضا شود
از فضل او چنان ببرد تا رضا شود
نابرده رنج گنج دو عالم به او دهند
هرکس که سائل پسر مرتضی شود

مگه شاهیِ تو ای شاه جهان قابل کتمانه
سایه‌ی عنایتت روی سر عالم امکانه
ضربان قلب هستی نغمه‌ی رضارضاجانه

اونا‌ که تو سفره‌داری ادعایی می‌کنند
توی بخشش و کرم سر و صدایی می‌کنند
خودشون وقتی که توی زندگی کم میارند
در خونه‌ت میان و ازت گدایی می‌کنند

درهای رحمت رضوی چون‌که وا شود
لطفش فزون‌تر از طلب ماسوا شود
تنها نگاه خسته‌ی زائر کفایت است
حاجت به لب نیامده حاجت‌روا شود

حُجّت بالغه‌ای کلام تو تمام قرآنه
مرز حقّ و باطلی ولایتت اساس ایمانه
مِهر تو مُهر قبولی عمل موقع میزانه 

عارفایی که از این دنیا جدایی می‌کنن
از تموم عالم ابراز رهایی می‌کنن
بازم آخرش اسیر نقش ایوون توأن
در خونه‌ت میان و ازت گدایی می‌کنن 

هر کس دمی به عشق رضا مبتلا شود
سنگ دلش به نیمه نگاهی طلا شود
با یک اشاره از طرف شاه مُلْکِ طوس
راهیِ آستان شه کربلا شود

نظرات