جدال میکنن خونتو تو قتلگاه حلال میکنن حوار میزنن تو رو هم پیاده هم سوار میزنن تنت پاشید خون تنه بی کفنت پاشید جوری زدن که جوشنت پاشید صورتِ مثل حسنت پاشید سرو بردن عمامه ی پیغمبرو بردن نعلین و خودو سپرو بردن انگشتو با انگشترش بردن علی المظلوم حسین من حسین من چقدر میزنن به تلافی حلینو بدر میزنن کتک میزنن هی به زخم بچه ها نمک میزنن دیگه دیر شد تو قتلگاه زينبتم پیر شد تنتو غرق نیزه و تیر شد حرمله تازه واسه ما شیر شد سوی نیزه دویدمو تا پهلوی نیزه دیدم توی هیاهوی نیزه سرِ تو رو زدن روی نیزه علی المظلوم حسین من حسین من نگاه میکنن روزگار خیمه رو سیاه میکنن عذاب میکنن خیمه رو رو سرمون خراب میکنن چه غوغا شد عزای انسیه ی حورا شد پای حرومی به حرم وا شد یه قتلگاه تو خیمه برپا شد تلاطم شد خیمه پر از شعله ی هیزم شد رقیه زیر دستو پا گم شد عمه اسیرِ چشم مردم شد واسه ی ذبح سرت بهم بفرما میزند دونه دونه آستین هاشونو بالا میزند مادر ما رو کنار چشم بابامون زدن جدمونو پیش چشم عمه ی ما زدن کجاها اومده زینب کی باورش میشد که توی مردا اومده زینب چجوری اومده زینب چجوری از لب گودال بالا اومده زینب نیزه ها رو توی سینه دید ای داد بیداد ای داد بیداد ای داد بیداد شمر اومد چادرشو کشید ای داد بیداد ای داد بیداد ای داد بیداد دستشو که رو گلو گذاشت ای داد بیداد ای داد بیداد ای داد بیداد تیغ شمر انگشتشو برید الهی الهی شلوغ شده تو گودال واسه غارت کردن جسمتو دعوا میکنن دستو پا که میزنی لشگر تماشا میکنن پیرمردا نذرشونه روی جسمت راه برن نعلای اسب هاشونو دارن مهیا میکنن اسیر دست غم میشی کنار چشم زینب رفته رفته داری کم میشی داری ورق ورق میشی با این پاشیدگی داداش آخه چجوری جمع میشی هی طرفش سنگ زدم بره نرفت نرفت به صورتم چنگ زدم بره نرفت نرفت از آب هم مزایده کردن ابی عبدالله خونه تو رو مصادره کردن ابی عبدالله