تویی حیدر، تویی نامآور، ای قرارِ دل و جونم باید امشب خودمو کنج حرمِ تو برسونم بهخدا که یه لحظه بدونِ تو نمیتونم ای جان ای جان، به این جلال و شوکتت ای جان ای جان، به این همه صلابتت ای جان ای جان، به زائرای تربتت بارون نجف رویای منه ایوون نجف دنیای منه حیدر حیدر، علی مدد... **** دلِ بیتاب، دلِ بیچاره، سرِ زلف تو اسیره شبِ عشق و شبِ مستی شد، دلم آروم نمیگیره شبِ عقدِ اُخوّته، بازم عیدِ غدیره بَخٍّ بَخٍّ، پای ولایت اومدم بَخٍّ بَخٍّ، برای بیعت اومدم بَخٍّ بَخٍّ، که زیر سایهت اومدم من عبد تواَم، مولای منی من رعیت و تو آقای منی حیدر حیدر، علی مدد... **** ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر ربّهُ فیهِ تجلّی و ظَهَر فلکٌ فی فلکٌ فیه نجوم صدفٌ فی صدفٌ فیه دُرَر مانده عالم همه در حیرت تو که بشر میشود اینگونه مگر؟ بندِ نعلین علی دُرّ و گُهر بر دل شیعهی خود کرده نظر مشعل نور رُخش شمس و قمر ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر ربّهُ فیهِ تجلّی و ظَهَر فلکٌ فی فلکٌ فیه نجوم صدفٌ فی صدفٌ فیه دُرَر مانده عالم همه در حیرت تو که بشر میشود اینگونه مگر؟