تو یه نصف روز شدم پیر از غمت غم تو موهامو سپید کرد جسارت کرد و بعد رو حلقت بوسه زد یه نیزه منو ناامید کرد خونیه پیرهنت حسین نیزهزاره تنت حسین ای شهید عطشان من تشنهلب کشتنت حسین پیش چشمای مادرت پا گذاشتن رو پیکرت جای سالم دیگه نموند روی جسم مطهرت حسین حسین... ****** زیر دست و پاها چه زجری میکشید الهی که واست بمیرم نمیذارن بیام کنار تو داداش تنت رو تو آغوش بگیرم روزگارم شده سیاه همه ریختن تو قتلگاه یکی نیست تا بهم بگه کشتنت به کدوم گناه توی جنجالی وای من تو چه بدحالی وای من سه چهار ساعته داداش توی گودالی وای من حسین حسین... ******* غرورم رو شکست همون نامردی که موهاتو کشید توی مقتل چقدر نیزه زدن، چقدر شمشیر زدن تمامش رو من دیدم از تل چقدر زخم زدن رو زخم چقدر نیزه تو تنت چطور از غصه جون ندم آخه بدجوری کشتنت رو زمین مونده پیکرت چه شلوغه دوروبرت هی صدا میکردی منو با نفسهای آخرت حسین حسین...