حسین من، حسین من، تشنه لبِ کرببلا... (تو با انالغریب خود، شعله به خشک و تر زدی)۲ شب از تنور صبح و دم، ز نوک نیزه سر زدی (نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها حسین)۲ مرا ز من جدا کن و ز خود نکن جدا حسین حسین من، حسین من، تشنه لب کرببلا... **** (سیلی و تازیانه و قامت خسته یک طرف)۲ (پیکر پاره پاره و، نیزه شکسته یک طرف)۲ (نمیدونم چی شده و چی داره بر سرم میاد)۲ که از میون قتلگاه صدای مادرم میاد حسین، حسین... مکن ای صبح طلوع... حسین...