تو اوج بلا، توی سختیا به دلت بد راه ندهای سینه زن با گریه از ته دل صدا بزن سلام علیک یا سیدنا یا شاهزاده قاسم بن الحسن آقاس، به عمو رفته غیرتش مثل سقاس سیزده سالشه اما مَثَل مولاس به همه تو کربلا فهموند پرچم امام حسن بالاس سرمیزنه میمنه تا میسره بی سپره و بی جوشنه قبر ازرقُ میکَنه دستار سرُ تا که بست دیدن ابا الحسنه (جانم یا قاسم مددی)۳ پای روضتم، کُشته مُردتم پسر حضرت نجمه ماه من شیوهی زندگی تو راه من بال ملائکه شده فرشه تو یا شاهزاده قاسم بن الحسن میدان میرود روی لب علی علی گویان دشمن از هیبت و جنگیدن او حیران تا سر ازرق و زد قاسم ابوفاضل فرمود ای جان با صد وقار شیره نر مرکب سوار میزنه به قلب شکار همچون حیدره شه سوار لافَتیٰ اِلا علی لاسَیف اِلا ذوالفقار (جانم یا قاسم مددی)۳