تاراز عشق را برملاکنند

تاراز عشق را برملاکنند

[ حاج عبدالله باقری ]
تا راز عشق را برملا کنند
تا قلب خلق را مبتلا کنند
آنان که خاک را کیمیا کنند

به کربلا رسیدند
سرقرار با خدا رسیدند
سلاله‌های مصطفی رسیدند

همه جان به کف، همه جان نثار
همه زلف و نور، همه ذوالفقار

با هفتاد و دو حر
با هفتاد و دو یار
با هفتاد و دو شیر

شیران کارزار، (همه پروانه‌ی دور سید الاحرار)۲

(ابی عبدالله، ابی عبدالله)تکرار

(صاحب لوای انقلاب عشق)۲
اذن دخول فتح باب عشق
عالی‌جناب مستتاب عشق

گره‌گشا ابالفضل
پناه اهل خیمه‌ها ابالفضل
علم زده به کربلا، ابالفضل

اِسْمُهُ دَواءْ، ذِکرُهُ شِفاءْ
ناصرالحسین، حاملَ لَواء

شیر، شیر خدا، فرزند لافتی
هم وارث علی، هم جان مجتبی
سایه‌اش پناهگاه زینب کبری

(یاابوفاضل، یاابوفاضل)تکرار

صبح سپید شام کربلا
مسند نشین بام کربلا
آمد که مهر نام کربلا

شود به‌نام زینب
قیام کربلا، قیام زینب
حسین می‌شود تمام زینب

یاورحسین، خواهر حسین
تیغ در نیام، حیدر حسین

فخرالمخدرات، تاج سر حسین
خاتون کربلا، پیغمبر حسین

ماده شیر،بیمه سال لشگر حسین

(زینب کبری)

نظرات