بین آن همهمه میان آن هلهله

بین آن همهمه میان آن هلهله

[ حاج جواد حیدری ]
بین آن همهمه میان آن هلهله
ابن سعد لعین صدا زد ای حرمله

پسرش را بزن، جگرش را بزن

وای حسینا... 


پسر مرتضی خسته‌دل و مضطر است
کار دشوار او دفن علی‌اصغر است

می‌رود در تراب، همه هستِ رباب

وای حسینا...

*****

مَردم شرر بر باغ یاس افتاد
ارباب ما به احتضار افتاد

وا عطشا به کربلا...

العطش...

وای حسین...

*****

(سر هر کوچه به لالایی من خندیدند)

نظرات