به هر کجا که روی می‌شوم هم قدمت حسین برادرم

به هر کجا که روی می‌شوم هم قدمت حسین برادرم

[ مازیار طاولی ]
به هر کجا که روی می‌شوم هم قدمت حسین برادرم
حسین غصه نخور می‌شوم شریک غمت
عزیز دلم بمیرم و نگذارم زمین خورَد عَلَمت 
حسین یک تنه هستم مدافع حرمت

بلاکِشِ توام، اُمّ‌المصائبت هستم
چه مادرانه برادر مراقبت هستم

هر آن‌چه را نگفتی خودم خبر دارم
به جز تو چند برادر مگر دگر 
اگر اجازه دهی تیغ و نیزه بردارم
نشان دهم به همه مثل تو جگر دارم

ببین که دختر حیدر چه کار خواهد کرد
ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد

نشان دهم به همه اقتدار زینب را
برات خرج کنم اعتبار زینب را
به معرکه ببرم شاهکار زینب را
به رویشان بکشم ذوالفقار زینب را

دوتا پسر نه، دوتا شیر بار آوردم
دوتا معلم تفسیر بار آوردم

چقدر خواسته‌ام از خدا قبول کنی
هزار مرتبه خواندم دعا قبول کنی
چه می‌شود پسران مرا قبول کنی؟
بگو چه کار کنم باز تا قبول کنی؟

بیا و این دو جوان رشید را بپذیر
بیا و خواهش این موسفید را بپذیر

غلام‌ها همه پای امیر می‌میرند
به هرکدام بگویی بمیر می‌میرند
جوابشان ندهی ناگزیر می‌میرند
مرا اگر که ببینند اسیر می‌میرند

مخواه تا که نظاره کنند اسارت را

*****
آماده‌اند مثل دو تا مرد
دو سپر با دوتا همدرد
اندازه‌شون جوشن نداشتیم
باید کفن‌پوش راهیشون کرد

بذار تا برن، نمونن برام
نبینن که خون گرفته‌است چِشام
نبینن با تازیونه دارن
برای اسیری می‌رم به شام

حسن رو یادته از غصه سیر شد
یه سیلی تازه دید تو کوچه پیر شد
می‌خواست کاری کنه مادر زمین خورد
برای کاری کردن خیلی دیر شد

همه رفتن اینارو هم بذار برن
نمی‌تونن چشامو تَر ببینن
بمونن تو رو زیر سُم می‌بینن
بمونن منو بی‌معجر می‌بینن

زنای خیمه رو موقع فرار ببینن
ببینن بی‌چادرند دق می‌کنن
اینا خواهرزاده‌های حسنن
زنا سیلی بخورن دِق می‌کنن

هی می‌گفتم که نزن، نزن، می‌زد
طعنه به دل امام حسن می‌زد
اینکه هیچیم نشد آزارم می‌ده
کاش یه دونه سیلی هم به من می‌زد

من ز ثانی اشاره را دیدم
ضربات دوباره را دیدم
مادرم رخ نشان نداد اما
قطعه‌ی گوشواره را دیدم

بازم منو شرمنده کردی
تو خودت دنیای دردی
گفته‌ام برن میدون شهید شن
با سر به زیری برنگردی

تا همین‌جا غصه خوردی بسه
رو عبا یکیو بردی بسه
نمی‌خواد بیاریشون تا حرم
علی‌اکبرو آوردی بسه

رفتی بالاسرشون اما حسین
انقده منو خجالتم نده
مراقب باش تورو زخمی نکنه
تیری که تو بغل محمده

اونقدر از صبح تا حالا ناله زدی
بمیرم خیلی سرت درد می‌کنه
بدناشون رو می‌خوام چیکار کنم؟
بذار باشن کمرت درد می‌کنه

این خواهر دل‌خون نیومد
از چشاش بارون نیومد
وقتی عزیزاشو آوردن
از خیمه‌ها بیرون نیومد

نظرات