ای جان جهان، جهان جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحبالزمان ادرکنی (یا صاحب الزمان)۴ **** به نام خدا اوّل خط، حسین خدای کرم با مروّت، حسین اگر چه سرش نیست خلوت، حسین مرا کرده باز دعوت، حسین محرّم شده خوش به حال من است چراغ حسینیهها روشن است سر صفّ امامان و پیغمبران ته صفّ به چشمان تر نوکران شبیه جوان مردهها مادران همه گریهکن در غم سروران سر سروران کیست غیر از حسین!؟ نبّی هم گرفتهست خیر از حسین سلامُ علیک ای مسیحای من رفیقم، عزیزم، تسلّای من مرا دست تو داده بابای منِ کسی را نیاور حسین، جای من خدایا به چشم تر پنج تن تب نوکری را نگیری ز من مرا ثبت کن گریه کن سینه زن خودم رو سپردم به تو یا حسن تو که از دو عالم حسینیتری مرا اربعین کربلا میبری؟ (حسن جان، حسن جان حسن، جان حسن جان)۲ نوشتم حسین و زبانم لال شد غرورم زمین خورد و پایمال شد زمین حسینیه گودال شد سر کشتن شاه جنجال شد از این صحنه جبرئیل گریان شده بزرگِ بنیهاشم عریان شده (حسین جان، حسین جان حسین جان حسین جان)۲ *** سر پیراهن تو گریهی ما را درآوردند **** سالیانیست نشستیم کنار گذرش تا بیفتد به سر ما کمی از خاک درش پدرم باد به قربان همان بانویی که به او نائبه الفاطمه گفته پدرش چه خدایی که چنین زینب کبری ای ساخت بگو احسنت به این خالق و این هنرش برو موسی جلوی خیمهی زینب بنشین صد و ده میوهی توحید بگیر از ثمرش روح او روح حسین است دوتا نیست یکیست گره خورده به حسین امر قضا و قدَرَش شاه بانوی عرب رو به بیابان کرده کربلا ریخت به هم از جلَوات خبرش یک طرف علی اکبر طرفی ساقی لشکر طرفی طیب الله به شمس و قمر دور و برش باد از محمل او رد نشده بی اذنش نور خورشید نیفتاد به این سو نظرش شمر اصلاً عددی نیست حریفش باشد همه را خوار کند آتش خشم جگرش دختر فاطمه انگار خودش فاطمه است ذرّهای ترس ندارد ز بلا و خطرش پوشیه بسته به صورت چه حجابی دارد سایهای نیست به جز سایهی آقا به سرش عاشق از هر که به جز حضرت معشوق جداست او نگاهش به حسین است نه حتّی پسرش چند روز دگر این آئینهی پوشیده زخمی کینهی کوفه است همه بال و پرش *** این سوی دشت زمین سیلی محکم میخورد