به راه حضرت خورشید پا نهادهام و تمامِ اختیار خودم را به دوست دادهام و همیشه وقتِ سرودن نشسته بودم، لیک به عشقِ حضرت زینب من ایستادهام و به احترام شما ایستاده بنویسم به اقتدار شما من زمین فتادهام و نوشتهام که کنیز شماست مادر من به این دلیل غلام کنیززادهام و به کار سینهزنی در غم تو مشغولم به کارهای دگر نیز دل ندادهام و و من علاوه بر این مثل تو شکستم سر مقلّد تو در این کار فوقالعادهام و خلاصه اینکه قرار است یک شبی بروم خدا کند که دَم مرگ، زینبی بروم حسین...