
یار ب برسان بر سرِ او شاه نجف را آنکس که نشان داد به ما راه نجف را ای عشق بِدَم نفحهی درگاه نجف را ای شوق ببین شعلهی جانکاه نجف را باید دَمِ ایوان نجف گفت که زینب تبریک به سلطان نجف گفت که زینب زینب بنویسید و بخوانید حسین است زینب همهی عمر بدانید حسین است این محمل عشق است بمانید حسین است این نقشِ مبارک بنشانید حسین است تکرارِ حسن یا که به تکرار حسین است میگفت علی: فاطمه، انگار حسین است آنقدر در اوج است به کس کار ندارد همسایهی دیوار به دیوار ندارد جز لطف و عنایاتِ حسنوار ندارد پیغمبر عشق است که اِنکار ندارد یک شیرزن از بیشهی احرار رسیده ای کربوبلا زینب کرار رسیده وقتی که قرار است تو باشی، همه هستند با تو همه سوگند که با فاطمه هستند آری همه حیران چنین عالمه هستند عشاق به دنبال تو در زمزمه هستند ای حضرت زهرای علی جان سَنَه گوربان ای اُمِّابیهای علی جان سَنَه گوربان ای خطبهی تو کوهشکن، سیل دمادم ای نعرهی تو بر سرشان مرگ مجسم عظمایی و اعلایی و علامه و اعلم ای کعبه و ای قبله و ای قلب معظم قلب تو تپشهای قبیلهست بهوَالله عالم همه در دست عقیلهست بهوَالله باید که ببینیم علیوار رسیدن از کاخ ستم ریشهی صد ظلم کشیدن تا یاد بگیریم مبارز طلبیدن آن حجم بلا دیدن و انگار ندیدن باید که فقط از دَمِ تو یاد بگیریم حقِّ علی از این همه بیداد بگیریم نه وقت تعلّل، و نه هنگام شتاب است این صبر علی، صبر نه، آیات عذاب است بازیچهی ما فاتح و سجّیل و شهاب است تا چشم گشایند تلآویو خراب است امضا زده آرامش ما مرگ شما را ای ظلم بِچِش وعدهی شمشیر خدا را میراث حرم چادری از جنس بهشت است هر رشتهی این روسری از نور سرشته است آری حرمت از دل ما خشت به خشت است در کربوبلا نامِ تو را عشق نوشته است تلفیق حسین و علی و فاطمه از توست بینالحرمین آنچه که دارد همه از توست ما خیسترین زائر باران شماییم مدیون نفسهای شهیدان شماییم در زینبیه بر درِ ایوان شماییم بیهوده نبودهست پریشان شماییم وقتی که پریشان تو شد خون خدا هم شرمندهی تنهاییِ تو کربوبلا هم