
بخواب مادر، حرم در اضطرابه عزیزم، خوشگلم، حالم خرابه زبونت رو نکِش دور دهانت اینا آب نیست، اینا اشک ربابه رقیّه داره جون میده برا تو لبات خونه، نزن رو هم لباتو دلیلش این خراش گونههاته که در قنداقه بستند دست و پاتو میبینی که اسیر رنج و دردم حلالم کن برات کاری نکردم چی میشه این دَمِ آخر عزیزم به من مادر بگی، دورت بگردم خجالت میکِشم از روی ماهت فدای روضههای تو نگاهت دیگه وقت نَبَرده پهلوونم برو مادر خدا پشت و پناهت لالا، لالا، لالا، اصغر لالایی... هوا گرم است، رویش را بپوشان به پیش باد مویش را بپوشان به دست حرمله تیر و کمان است سفیدیِ گلویش را بپوشان