بازم تاسوعا، مَشک و علم و ساقی دستِ قلم ساقی، اشکایِ سکینه بازم تاسوعا، شرمندگی سقا بییاوریِ مولا، غوغایِ سکینه اباالفضل، مَشکِ بی آب اباالفضل، در تب و تاب اباالفضل، زینبو دریاب (عموم دلش مثل دریا بود، دریا بود چشاش قشنگ و زیبا بود، زیبا بود تو جنگیدن بیهمتا بود، همتا بود)۲ (آقام آقام، یا اباالفضل)۳ بازم تاسوعا، دستایِ جدا از هم زد شبنمِ خون نم نم، علقمه بارونی بازم تاسوعا، چشمایِ پُر از الماس علقمه و بوی یاس، فرقِ سَر خونی اباالفضل، با وفا بود اباالفضل، با صفا بود اباالفضل، روحِ دریا بود اباالفضل، ماه شبها اباالفضل، مرد تنها اباالفضل، غرقِ غمها بود (عموم شجاع و بیباکه، بیباکه عموم رئوف و دل پاکه، دل پاکه افتاده از زین رو خاکه، رو خاکه)۲ (آقام آقام، یا اباالفضل)۳