باز دوباره دل من مهمون لطف و کرمت شد

باز دوباره دل من مهمون لطف و کرمت شد

[ حسین سیب سرخی ]
باز دوباره دل من، مهمون لطف و کرمت شد
دل مجنونم آقا، تنگ اذون حرمت شد

سر به سجده می‌گذارم، بعد حق شما رو دارم
خدا می‌دونه تو دنیا، تویی تنها کس و کارم

از ازل عشق تو در،دیده‌هام ابریه و قلب و دل من خونه داره
خوش به حال اون کسی، که لقب دیوونه داره

دیده‌هام ابریه ماتم، زندگیم عجینه با غم
همه ساعتم تو روضه، هر شب و روزم محرم

حرمت عشقه و ایوونه طلاییه تو عشقه
شعبه‌ی دوم کربلای تو، شهر دمشقه

حرمت قشنگ و زیباست، حرمت آخر دنیاست
شک ندارم که حریمت، مزد عشق سینه زن‌هاست

منو قابل بدونی، بیام زیارتت چی میشه
به خدا هیچ جا برا دیوونه‌هات حرم نمیشه

برا من همینه عزت، که بشینم توی هیئت
نمی‌رم که زیر قبه، بمیرم کاشکی تو روضت

حسین وای وای یا زینب...

نظرات