باز دارن به امام می‌خندن با صدا

باز دارن به امام می‌خندن با صدا

[ محسن عرب‌ خالقی ]
باز دارن به امام، می‌خندن با صدا
لعنت به اُمِّ فضل، وای از رقّاصه‌ها

گفتم رقّاصه و بازم خیسه چشام
از این حجره دلم، رفته بازار شام

بازم خدارو شکر
دستش نبود، بین طناب
ناموسشو نبردن بزم شراب

کاخ یزید، تشت طلا
وای از دل سکینه وای از رباب

بازم خدارو شکر
بچه‌ش توی بازار نرفت
بی‌بی معصومه بین انظار نرفت

ناموس اهل‌بیت، در معرض نگاه
لایومْکَ یومِکَ یا اباعبدالله

کار از کار گذشت 
مَرکب از تن تو هربار گذشت 

از دل خواهرت انگار گذشت 
کار از کار گذشت 

کار از کار گذشت 
زینب از میون انظار گذشت

نظرات