دارم میرم عزیز بابا ولی میگم اینو بدونی وقتِ شلوغیها و غارت گلم باید پیش عمّه بمونی من کنار توام یه وقت اگه شمرو دیدی بالا سرت نترسیا حرمله و سنان شدن همسفرت نترسیا زجر اومد دور و برت نترسیا بابا میاد حتّی اگه سرش روی نیزه باشه بابا میاد محاله که یه لحظه ازت جدا شه بابا میاد، بابا میاد بابا میاد رقیّهجانشو بغل میگیره بابا میاد وقتی بفهمه دخترش اسیره بابا میاد، بابا میاد برات بمیرم که شدی آواره سهساله دختر که زدن نداره زمین که خوردی زدنت دوباره سهساله دختر که زدن نداره وای، عزیز دلم...