با تو دردامو دوا می‌کنم

با تو دردامو دوا می‌کنم

[ ابوذر روحی ]
با تو دردامو دوا می‌کنم
با تو حال‌و رو به راه می‌کنم
لب تر کن آقا بشین و ببین
کوه‌و واست جابجا می‌کنم

من در طلب تو مطلوب نمیشم 
عقل منو بردی من خوب نمیشم
مست می عشقم هوشیار نمیشم
باشی توی خوابم بیدار نمیشم

نفس طپش کربلا
قدم قدم تا حسین
میگم شبیه زهیر 
مولانا حسین

با تو حس برتری می‌کنم
با اسم تو دلبری می‌کنم
وقتی واست نوکری می‌کنم
یعنی دارم سروری می‌کنم

ای چاره‌ی کار هرکی گره داره
بی اذن تو حتی بارون نمی‌باره
از لطف شما این بس که همه میگن
ارباب به هیشکی منت نمی‌ذاره

حرم فقط کربلا
رجز فقط یا حسین 
بزن به سینه‌ت بگو 
مولانا حسین

نظرات