
این سکوت تو پر از حرفه دارم از غم میکنم من دق نه علی دیگه علی میشه نه تو اون فاطمهی سابق با دل من راه بیا اگه توون داره پاهات تا لبِ این چاه بیا عَجّل وفاتی رو نخون فاطمه کوتاه بیا با دل من راه بیا برام زوده عزاداری بهم قول دادی تنهام نمیذاری بمیرم که جلو چشمام داریی آب میشی از درد بیماری نرو زهرا نرو زهرا... **** کاشکی لبخندتو میدیدم دیگه وقت رفتنه دیره مردی که فاتح خیبر بود وقت رفتنت زمینگیره دلم اسیر غمه بعد تو کی رو زخمای دل علی مرهمه یادم میاد شبا دعا میکردی واسه همه داری از دست من میری کی گفته زهرا تو دست و پا گیری مگه حرفی زدم بانو که از من اینطوری روتو میگیری نرو زهرا نرو زهرا...