ای فاتح تاریخ عاشورا، اباالفضل ای صاحب سرخی تاسوعا، اباالفضل ای بیرقت بالاتر از بالا، اباالفضل دریاتر از دریاتر از دریا، اباالفضل بیتو علم، بیتو قدم، بیتو نفس، نه جز تو سر ما خم شود در پیش کس؟ نه غیر از تو کس داریم؟! نه؛ فریادرس، نه تنها تویی؛ تنها تویی؛ تنها اباالفضل آه ای ضریحت بهترین بوسیدنیها زوّار تو با ما برادرها، تنیها حاجت گرفتیم از شما با ارمنیها معراجها داریم شبها با اباالفضل ما با تو بیمرزیم در دنیا نه با غیر هربار سر را پیشت آوردیم تا غیر یکعمر بر تو تکیه کردیم و ولاغیر صدهیچ هی بردیم دنیا را اباالفضل گیرم گره داریم و در آماج دردیم یک تختهپاره در تب امواج دردیم گیرم شبیخون خورده، در تاراج دردیم با تو چه غم داریم در غمها، اباالفضل سر بر ضریح تو که بگذاریم، کافیست تنها بگو که ما بدهکاریم، کافیست بابالحوائج را اگر داریم، کافیست مشتی ندیدم در جهان إلّا اباالفضل اُمّالبنین داریم اگر داریم عبّاس این سایه را بر روی سر داریم عبّاس ما را رها سازد؟! مگر داریم عبّاس با تو گره خوردهست خاک ما اباالفضل ایرانَ باخ! ایرانَ باخ! ایرانَ عبّاس دونیا یالان دونیادی، باخ ویرانَ عبّاس شیعه دِدی توشدی اگه طوفانَ عبّاس سیز هامّی، بیز دونیادَ امّا با اباالفضل هرچند نامت آمد و غم گریه کردیم ما را ببخش آقا، تو را کم گریه کردیم باید که میمردیم، باهم گریه کردیم ای تکیهگاه زینب کبری، اباالفضل وقتیکه افتادی زمین افتاد زینب ایداد از حال رباب! ایداد زینب دنبال تو خونناله سر میداد زینب وای از حرم! وای از حرامیها، اباالفضل از مشک پاره، آب نه که جان تو ریخت ایندفعه تیر حرمله، مژگان تو ریخت مشکت به دندان بود که دندان تو ریخت طفلی به عمّه گفت: کو بابا؟! اباالفضل یک دست دارد بر کمر؛ یک دست بر سر آقای ما حیران شده، حیران نه بدتر باید برد تا خیمهاش خواهر نه مادر افتادهای بر چادر زهرا، اباالفضل دیگر عبایی نیست تا که جمع گردی با من که نایی نیست تا که جمع گردی در خیمه جایی نیست تا که جمع گردی اکبر پرش کرده است آنجا را اباالفضل