ای عشق اول و آخر من ای مهربانتر از مادر من یا واهب العطایا یا منتهی الرجایا یا دافع البلایا تشنهی سر جدا خونبهایت خدا السلام علی ساکن کربلا یا حبیبی حسین... تشنهلبِ کربلا وای حسینم حسین رأس تو بر نیزهها وای حسینم حسین مروهی کربلا حال و هوایی دارد این سراشیبی گودال منایی دارد کینهتوزان جمل خنجرشان کُند شده میزند بر بدنش هر که عصایی دارد مادرش دوخته با دست شکسته نکِشید مگر این پیروهن کهنه بهایی دارد به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند خواستم آب بگیرم پسرم را کشتند