ای باغ محبت گل محراب نیایش

ای باغ محبت گل محراب نیایش

[ حاج محمود کریمی ]
ای باغ محبت، گل محراب نیایش
عیسی‌نفسان را نفس ناب نیایش

ای چشمه‌ی جوشنده‌ی سیراب نیایش
ای قبله‌ی تابنده‌ی ارباب نیایش

ای آینه‌ی حق جَلی حضرت سجاد
ای زِینِ حسین بن علی حضرت سجاد

خورشیدترین قبله‌ی خورشید تویی تو
آسوده‌ترین ساحل امید تویی تو

عیدانه‌ترین باده در این عید تویی تو
آن سوی سراپرده‌ی توحید تویی تو

از روزِ ازل بود که با چشم تو مستیم
تا جام به دست تو بُوَد باده پرستیم

من و دل و شیدایی
من و مِی و رسوایی
فلک هم ندیده چون تو دلربایی

دریای تماشای تو چون موج به پا خواست
در دامن این خاک نشانی ز خدا خواست

دنبال سر زلف تو دل قبله‌نما خواست
از خاک درت دیده‌ی ما کرب و بلا خواست

تا هست دلم با تو در این حول و حوالی
هرچند گِرِه در گِرِهم نیست خیالی

فانوس خیالیم همه در سر راهت
دنبال دل گم‌شده در زلف سیاهت

تنها دل ما نیست به دنبال پناهت
جبریل کبوتر شده در چتر نگاهت

خُمرا همه با نام تو سرمست شکستد
در عرش به عشق تو سر و دست شکستند

ای نام تو فواره‌ی زیبایی دنیا
ای آینه‌ی شیر خدا وقت تماشا

ای خونِ خدا را علی عالی اَعلی
سوگند به تو ای علیِ سوم زهرا

سبقت ز همه می‌بری هنگام دلیری
مانند اباالفضل اگر تیغ بگیری

تا نور تو در بیت ولا جلوه‌گر آمد
گویا که خدا بود که در هر نظر آمد

آغوش گشود و به کنارت پدر آمد
بر طوف قُماطِ تو به چشمان تَر آمد

گفتا همه را این ثمر کوثر عشق است
رزمنده‌ی راه منو پیغمبر عشق است

میلاد تو با اشک و تو همزاد سرشکی
در بغض شب غم‌زده فریاد سرشکی

غم خانه‌ی زخمی و غم‌آباد سرشکی
سجاده‌ی غم‌هائی و سجاد سرشکی

رنگین شده این بزم از این اشک‌فشانی
آه ای نمک سفره‌ی هر مرثیه‌خوانی

در هر نفست یاد فراق شهدا بود
بر پیکرت آثارِ غم کرب و بلا بود

در دستِ تو زنجیر اسارت و جفا بود
بر شانه‌ی تو نقشِ قدم‌های بلا بود

مرثیه‌ی سوزنده‌ی احساس تو هستی
راویِ عزاخانه‌یِ عباس تو هستی

نظرات